غم ها پـا دارند ، نمی شود ازشان فرار کرد دنبالت می کنند،
آنقدر دنبالت میکنند که نهایتا می افتند به کوچه ی فرعی ضمیر
ناخود آگاهت ، میرسند به خواب هایت ...
وای از آن روز که مسیر خواب هایت را یاد بگیرند
وای از آن روز که بفهمند در سرت آرزوهای قشنگ داری ،
دلت میخواهد سرت را بگذاری روی پاهای غم تا برایت مهربانی کند تا یادت برود هیچ چیز جای هیچکس را پر نمیکند ،
امــا غمها مهربانی کردن نمیدانند...
شک ندارم که غم ها پا دارند. غم ها مثل آدم ها نیستند که بشود گذاشتشان و گذشت.
غم ها دنبالمان می آیند؛ حتی گاهی زودتر از ما به مقصد می رسند...
غمها لعنـتی اند باید دورشان زد ... !
